کد مطلب:109004 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

خطبه 082-خطبه غراء












[صفحه 32]

خطبه العزاء ستایش خداوندی را است كه بلند مرتبه گردید به توانائی خود نزدیك شده باحسانش بخشنده هر قایده و نعمت است و زایل كننده هر بلای بزرگ سخت است ستایش می كنم او را بر مهربانیهای احسان او و بر فراخیهای نعمت او و ایمان می آورم به او در حالیكه اول و هویداست و طلب راهنمائی می كنم از او در حالیكه نزدیك و راهنماست و از او یاری می جویم كه غالب و تواناست (امور) خود را به او واگذار می كنم كه او كافی و یاور است و گواهی می دهم كه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست و فرستاده است او را برای اجرای امر او و رساندن عذر او و پیش فرستادن بیم دهندگان خود

[صفحه 32]

سفارش می كنم شما را ای بندگان خدا به ترس از خدائیكه زده برای شما مثلها و معین كرد برای شما وقتهائی و پوشانید به شما لباسهای زیبائیها و توسعه داد برای شما امور زندگانی را و احاطه كرد به شما با شمردن و مهیا نمود برای شما پاداش را و برگزید شما را به نعمتهای فراوان و بخششهای گوارا و ترسانید شما را به محنتهای رسا شمرد شما را شمردنی و تعیین نمود برای شما مدتهای عمر در جایگاه آزمایش و سرای عبرت گرفتن شما آزمایش شدگانید در آن و حسابشدگانید بر آن همانا دنیا تیره است آب آن گل آلود است محل آبخوردن آن به شگفت آورد منظره آن و تباه می سازد آزمایش آن فریبنده است تغییر یابنده است و روشنی است ناپدید شونده و سایه ای است زایل شونده و تكیه گاهی است مایل به خرابی تا زمانیكه انس گرفت به آن دوری كننده اش و مطمئن گردید ناشناس آن برجهید با پاهایش و شكار كرد او را با دامهایش و رسانید به او تیرهایش را و آویخت به مرد كمندهای مرگ را كشنده باشد او را به سوی تنگی خوابگاه و ترسناكی بازگشتگاه و دیدن جایگاه و جزای كار و همینطور است (حال) آیندگان دنبال پیش رفتگان بازنمیابند مرگ از هلاك كردن و خودداری نمی نمایند بازماندگان از گناه

كردن پیروی می نمایند رفتارهائی را (از گذشتگان) می گذرند پی درپی تا پایان تمام شدن (مرگ) و عاقبت فانی شدن تا چون از هم گسیخت رشته كارها و سپری گردید روزگار و نزدیك شد برانگیختن (مردم) بیرون می آورد آنان را از خانه های قبرها و آشیانه های پرندگان و لانه های درندگان و محلهای افتادن و هلاك شدن شتابان به سوی امر او روآورندگان (با ترس) به سوی جای بازگشت او به صورت دستجات خاموشان ایستادگان صف زدگان می بیند آنان را بیننده ای و می شنواند آنان را خواننده ای بر ایشان است لباس فروتنی و ناتوانی فرمانبرداری و خواری به تحقیق گم شده است مكرها بریده گردید آرزوها و سرنگون افتاده است دلها ساكن (از ابراز خشم) و فروتنی كرد صداها پنهان كننده (از ترس) و بدهن رسیده عرق و بزرگ شده ترس و بلرزه درآمده گوشها برای صیحه زدن نداكننده به سوی جدا كردن حكم و بخشیدن پاداش و مجازات عذاب و رسانیدن ثواب

[صفحه 33]

بندگانی هستند آفریده شده اند از روی قدرت و بندگان سلوكند مغلوب شدگانند به چنگال مرگ گرفتارانند در حال جان دادن و قرار گرفته شدگانند در قبرها و گردیدگانند ریزه ریزه و برانگیخته شدگانند به تنهائی و جزا داده شدگانند جزا دادنی و جدا شدگانند از روی حساب مهلت یافته اند در جستن راه نجات هدایت گردیدند به راه راست و عمر داده شدند مانند مهلت جوینده خوشنودی و برطرف شد از آنها تاریكیهای شك و واگذاشته شده اند برای آماده كردن اسبهای نیكو و برای اندیشه در طلب خیر و برای تامل فراگیرنده جوینده در مدت معین و متزلزل شده مهلت ای شگفت از این مثلهای راست و پندهای شفا دهنده اگر برسد به دلهای پاكیزه و گوشهای نگهدارنده و اندیشه های تصمیم گیرنده و عقلهای دوراندیش از خدا بترسید ترسیدن كسیكه شنید و ترسید مرتكب گناه شد و اعتراف نمود ترسید و عمل به جا آورد حذر نمود شتافت و تعیین كرد و نیكو گردانید عمل را و اندرز داده شد و پند گرفت ترسانیده شد و ترسید منعش كردند و دوری كرد اجابت نمود و برگشت رجوع كرد و توبه نمود پیروی نمود و موافق شده و نموده شد و دید پس شتافت جوینده و رستگار شد گریزان و فایده گرفت ذخیره را و پاك گردانید باطن

خود را و آباد كرد جاهای بازگشت را ذخیره برداشت برای روز كوچ خود و سوی راه خود و حالت حاجت خود و جای تنگدستی خود و فرستاد پیش از خود برای جایگاه همیشگی خود بپرهیزید از خدا ای بندگان خدا به جهت آن چیزیكه شما را برای آن خلق كرده و بترسید از او از حقیقت آنچه ترسانید شما را از نفس خود و سزاوار شوید از او آنچه را كه آماده ساخته برای شما به طلب وفای وعده از او برای راست بودن وعده او و برحذر بودن از ترس بازگشت به سوی او

[صفحه 34]

بعضی دیگر از این خطبه است قرار داد برای شما گوشها تا حفظ كنند آنچه را كه لازم است آنها را و دیده ها تا كشف نماید از نابینائی آنها و اعضا گوشتی تركیب دهنده غیر اعضا و گوشتی را هماهنگ با یكدیگر آنها در صورتبندی آنها و در زمانهای زندگانی آنها با بدنهائی بر پا شده اند بمنافع خود و با دلهائی طلب كننده روزیهای آنها را در نعمتهای عمومی او و اسبابهای منتهای او و نگهدارندگان سلامتی او و مقدر كرده برای شما عمرهائی پوشیده است آن را از شما و باقی گذاشت برای شما عبرتهائی از آثار گذشتگان پیش از شما از فراخی كامرانی از نصیبشان و گشادگی ریسمان گلوگیر آنان (یعنی مرگ) دریافت آنها را مرگها پیش از رسیدن به آرزوها و جدا كرد آنان را از آنها بریده شدن اجلها تهیه نكردند در سلامتی بدنها و عبرت نگرفتند در نخستین زمان آیا انتظار می برد اهل كمال جسمی جوانی جز قد خم كننده های پیری را و اهل نعمت تندرستی مگر فرودآینده بیماری را و اهل زمان ماندن مگر زمانهای فنا را با نزدیكی جدائی و سرعت كوچ كردن و لرزش اضطراب و درد مصیبت و گلوگیری آب دهان و به اطراف نگریستن برای یاری خواستن از خدمتگزاران و خویشان و نیرومندان و همسران آیا دفع گ

ردند خویشان یا سودی بخشید شیون كشندگان و سپرده می شود در سرزمین مرگان بگرو و در تنگی خوابگاه تنها دریدند جانوران زمین پوست تنش را پوسانید پوسانندگان تازگی او را و پوسانید بادهای سخت آثارش را و نابود كرد گذشت شب و روز نشانه های او را و گردید جسدها متغییر پس از تازگیشان و استخوانها پوسیده بعد از توانائیشان و روحها گروگان با گرانیهای بادهای آنها را باوركننده اند به غیب خبرهای آنها افزوده نمی شود از كردار نیكوی آنها و در گذشت نمیشود از بدی خطاهاشان آیا نیستید پسران آن مردم و پدران و برادران آنها و خویشانشان پیروی می كنید آنان را و سوار می شوید بر طریقه های آنها و قدم می گذارید به راه آنان دلها سختند از بهره خود غافلند از رستگاری خود راه رونده اند در غیر میدان خود گویا مقصود غیر ایشان است و گویا رستگاری در گرد آوردن دنیاشان است

[صفحه 35]

و بدانید كه عبور شما بر صراط است و جاهای لغزیدن متزلزل آن و ترسیدنهای لغزش آن و وحشتهای پی درپی آن است از خدا بترسید ای بندگان خدا ترسیدن خردمندی كه مشغول ساخته اندیشیدن دلش را و رنجور نموده ترس بدنش را و بیدار گردانیده و شب زنده داری خواب اندك او را و تشنه نگهداشته امیدواری روزهای گرم او را و بازداشته بی علاقه گی به دنیا خواهشهای نفس او را و پیشی گرفت ذكر به زبانش و پیش داشته ترس را برای ایمنی خود و كناره جوئی كرد از بازدارندگان از راه روشن و سیر كرد راستترین راهها را به سوی راه روشن خواسته شده و بازنگردانید او را بازگردانندگان فریب و پوشیده نماند بر او مشتبهات امور دست یابنده به شادی مژده و به آسایش بسیار در آسوده ترین خوابگاه خود و ایمن ترین روزش گذشته است از گذرگاه دنیا پسندیده و پیش فرستاد توشه آخرت را نیكبخت و پیشدستی كرد از ترس و شتاب كرد در فرصت روزگار و رغبت نمود در طلب خوشنودی و ترسید از ترسانیده شدگان و در نظر گرفت در امروز خود فردایش او نگریست گامی پیش روی خود بس است بهشت بجهت ثواب و بخشش و كافیست دوزخ بجهت كیفر و سختی كافیست خداوند انتقام گیرنده و یاری دهنده و بس است قرآن دلیل آورنده

و داوری كننده

[صفحه 36]

سفارش می كنم شما را به پرهیزگاری خدا كه (در متعذب شدن شما) ظاهر ساخته عذرش را به آنچه ترسانید و دلیل آورد به آنچه روشن نمود و ترسانید شما را از دشمنی كه فرورفته در سینه ها به طور نهانی و دمید در گوشها آهسته پس گمراه كرد و به هلاكت انداخت و وعده داد و آرزومند كرد و آرایش داد بدیهای جرمها را و آسان جلوه را و هلاك كنندگان گناهان بزرگ را تا آنكه چون به تدریج فریب داد همنشین خود را و فروبست گروگان خود را انكار كرد آنچه را كه آرایش داده بود و بزرگ شمرد آنچه را كه آسان وانمود كرد و بترسانید از آنچه كه ایمن گردانید

[صفحه 36]

در كیفیت آفرینش انسان آیا نظر نمی كنید به این آدمی كه بیافرید او را در تاریكیهای رحمها و در خلافهای پرده ها نطفه بود ریخته شده و خون بسته گردیده ناقص و بچه پنهان در شكم و طفل شیرخوار و كودك و پسر بالغ سپس بخشید او را قلب حفظكننده و زبان گویا و چشم بینا تا بفهمد عبرت گیرنده و رها كند (گناه را) بازایستنده (از ارتكاب) تا چون بر پا گردید میانه حالی او و راست شد پیكر او رسید گردنكشان و بیراهه رفت باك ندارنده آب كشنده بود در دلو بزرگ خواهش خود رنج كشنده كوشش كننده برای دنیای خود در لذتهای شادیش و ظاهر شدگان فكری حاجتش نمی پندارد مصیبتی را و رام نمی شود به محذوری مرد در گمراهی خود غافل و زندگانی كرد در لغزیدن خود اندك زمانی فرانگرفت عوضی را و به جا نیاورد واجبی را فراگرفت او را دردهای ناگهانی مرگ در بقایای سركشیهای خود و راههای چیره گیهای خود پس گشت حیران و شب را به روز آورد بیدار در سختیهای دردها و شب در آینده های دردها و بیماریها میان برادر پاره جان و پدر مهربان و (مادر) و واوایلا گوینده بناشكیبائی و كوبنده سینه از روی اضطراب و مرد در سختی جانكندن مشغول كننده و سختیهای هجوم آورنه و ناله های دردآورنده

و در كشش اندوه آورنده و راندن جاندادن رنجاننده سپس پیچیده شد در كفنهایش ناامید كشیده شد فرمانبردار رام سپس انداخته شد روی تخته های تابوت وامانده مانند شتر از سفر بازگشته لاغر از بیماری بردارند او را فرزندان خدمتگزار و برادران گرد آمده به سوی خانه غربت او و جای بریده شدن دیدار او تا چون بازگردد تشییع كننده ها و برگردد اندوه خورنده ها نشانده میشود در قبرش رازگوینده برای حیرت سئوال و لغزش امتحان و بزرگترین آنچه در آنجاست از مصیبت فروریختن آب جوشان و سختی گرمی آتش جهنم و جوششهای آتش سوزان و شدت صدای آتش برافروخته نه سستی راحت دهنده و نه آرامی زایل كننده و نه قوتی مانع شونده و نه مرگی رهاننده و نه خواب اندكی اندوه برنده است میان انواع مرگها و عذابهای هلاك كننده ما به خدا پناه برنده ایم

[صفحه 37]

بندگان خدا كجایند كسانیكه عمر داده شدند و به ناز و نعمت زیستند و آموزش داده شدند و فهمیدند و مهلت داده شدند و غفلت ورزیده و سالم شدند و فراموش كردند مهلت داده شدند زمان دراز داده شدند... و ترسانیده شدند از عذاب دردناك و وعده داده شدند به نعمت بزرگ بترسید از گناهان هلاك كننده و از عیبهای خشم آرنده ای صاحبان بینائیها و گوشهای شنوا و تندرست و كالاهای دنیا آیا هیچ جای گریز یا رهائی یا پناهگاه یا تكیه گاه یا گریزگاه یا جای بازگشتنی است یا نه پس چگونه روگردان میشوید یا كجا برگردانیده می شوید یا به چه چیز فریفته می شوید و جز این نیست بهره یكی از شما از زمین كه صاحب درازی و پنهانی است به اندازه قامت اوست خاك آلوده به رخسار خویش اكنون ای بندگان خدا گلوگاه به سر خود گذارده شده است و روح رها شده است در وقت راهنمائی و راحت بدنها و فضای اجتماع و در مهلت باقیمانده (زندگانی) و (بیش از تغییر) اول اراده و مهلت دادن (برای) بازگشت و به حال انجام حاجت پیش از تنگی و قرار (گرفتن) در جای تنگ و ترس و بیرون شدن جان از بدن و پیش از آمدن غائب انتظار برده شده و پیش از گرفتن خدای غالب توانا


صفحه 32، 32، 33، 34، 35، 36، 36، 37.